per
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2423-5091
2012-03-20
4
1
1
18
10.22059/jibm.2012.28610
28610
بررسی عوامل مؤثر بر هماهنگی کانالهای توزیع چندگانه از منظر عرضهکنندگان
An Investigation of Factors Affecting on the Coordination of Multi-Channel Distribution from Manufactures Perspective
محمد باشکوه اجیرلو
mohammadbashokouh@gmail.com
1
سید حمید خداداد حسینی
mehrdads3@gmail.com
2
اسدالله کردنائیج
naiej@initor.com
3
عادل آذر
azara@modares.ac.ir
4
دانشجوی دکترای بازاریابی بینالملل، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس، گروه مدیریت، تهران، ایران
استادیار دانشگاه تربیت مدرس، گروه مدیریت، تهران، ایران
استاد دانشگاه تربیت مدرس، گروه مدیریت، تهران، ایران
امروزه با پیشرفت تکنولوژی و پدیدار شدن مدلهای جدیدکسب وکار، افزایش سطح رقابت و تغییر خواستهها و انتظارات مشتریان، استفاده از کانالهای توزیع چندگانه و متعدد به سرعت در حال رشد است. استفاده ازکانالهای توزیع متعدد بهرغم داشتن مزایایی،چالشهای متعددی نیز به دنبال دارد که هماهنگی و انسجام این کانالها با کارآیی بالا و رفع این چالشها مستلزم بحث و بررسی بیشتر است. هدف این پژوهش شناسایی و بررسی نقش قابلیتهای مؤثر در هماهنگی کانالهای توزیع چندگانه از منظر عرضهکننده است. جامعه آماری این تحقیق شامل عرضهکنندگان محصولات و قطعات الکترونیکی در تهران است که در این رابطه تعداد247 نفر ازمدیران بازاریابی و فروش شرکتهای یاد شده نمونه آماری این پژوهش انتخاب شدند. تحلیل دادهها با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری صورت گرفت. یافتههای مطالعه حاکی از این است که قابلیتهایی نظیر برند، مکانیزم کنترلی و جبران خدمات از جمله عوامل مؤثر در هماهنگی کانالهای توزیع چندگانه بوده و تأثیر مثبتی بر عملکرد عرضهکننده دارند، لکن ارتباطات تأثیر مستقیم بر عملکرد ندارد.
Nowday, with technology progress and the emergence of new business models, increased levels of competition and changing demands and expectations of customers, using multi channels of distribution is growing rapidly. Using multiple distribution channels, despite having advantages, have many challenges as Coordination and integration of these channels with high efficiency and eliminate these challenges requires more discussion. This study aimed to identify influential capabilities in coordinating multiple distribution channels from the supplier’s landscape. Statistical population of this study included electronics products suppliers in Tehran. Statistical sample of this study is number 247 Marketing and sales managers. Data analysis using structural equation modeling technique was conducted. Findings suggest is that capabilities such as brand, control and compensation are affecting factors in coordination of multi channels and have positive affect on supplier performance but communication hasn’t meaningful relationship with performance.
https://jibm.ut.ac.ir/article_28610_b2c4be350f1c977d9a3341d9f85eb141.pdf
قابلیت
کانالهای توزیع چندگانه
هماهنگی
Capability.
coordination
Multi-Channel Distribution
per
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2423-5091
2012-03-20
4
1
19
38
10.22059/jibm.2012.28611
28611
ارتباط بین نوع استراتژیهای کسبوکاری مورد استفاده در شرکتهای کوچک و متوسط و بینالمللیشدن آنها
The Relationship between the Types of Business Strategies and Internationalization in Small and Medium Sized Enterprises
مهدی تاج¬الدین
tajadin@initor.com
1
کامبیز طالبی
ktalebi@ut.ac.ir
2
عباسعلی رستگار
rastegar@initor.com
3
مهدی سمیع زاده
samizadeh.mehdi@gmail.com
4
کارشناس ارشد مدیریت کارآفرینی، دانشگاه تهران، ایران
استادیار ، دانشکده کارآفرینی، دانشگاه تهران، ایران
استادیار گروه مدیریت دانشگاه سمنان، ایران
دانشجوی دکترای دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، ایران
بینالمللیشدن و حرکت شرکتهای کوچکومتوسط به سمت بازارهای بینالمللی به عنوان یکی از ضروریات و همچنین یکی از عوامل رشد و توسعه اقتصادی کشورهای درحالتوسعه میباشد. عوامل تأثیرگذار متعددی از سوی محققان بر فرایند بینالمللیشدن شرکتها مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله بررسی تأثیر عوامل استراتژیک (نوع استراتژیهای مورد استفاده) بر بینالمللیشدن شرکتهای کوچکومتوسط در صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران میباشد که با انجام نظرخواهی از تعداد 70 تن از مدیران 55 شرکت کوچکومتوسط بینالمللی در این صنعت انجام گرفت. نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که بکارگیری استراتژیهایی چون استراتژی کاهش هزینه، استراتژی تمایز، استراتژی وظیفهای محصول و استراتژی ورود پیمانی توسط شرکتهای کوچکومتوسط با بینالمللیشدن آنها ارتباط معنادار مثبت دارد. اما بکارگیری استراتژیهایی چون استراتژی وظیفهای توزیع و استراتژی وظیفهای بازاریابی توسط این شرکتها با بینالمللیشدن آنها ارتباط معنادار منفی دارد.
Internationalization and Tendency of small and medium enterprises to move into international markets are important and one of the essential factors of economic growth and development in the developing countries. Several factors affect the process of internationalization of firms has been studied. The main goal of this study is examination relations between business strategies and internationalization of SMEs in ICT industries of Iran. For this goal, we distributed our surveys among 55 international firms of ICT Industries for 70 managers. The results showed that, “low cost strategy”, “differentiation strategy”, “production strategy” and “alliance entry strategy” have positive and significance relationships with “internationalization of SMEs”. But “distribution strategy” and “marketing strategy” have negative and significance relationships with “internationalization of SMEs”.
https://jibm.ut.ac.ir/article_28611_8d82c6db995eca519b63a5d726a7dddc.pdf
استراتژی عمومی
استراتژی ورود.
استراتژی وظیفهای
بینالمللیشدن
شرکتهای کوچکومتوسط
Entry Strategy.
Functional Strategy
Generic Strategy
Internationalization
SMEs
per
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2423-5091
2012-03-20
4
1
39
54
10.22059/jibm.2012.28612
28612
بررسی تأثیر بازاریابی داخلی بر بازارگرایی در سازمانهای خدماتی با تأکید بر نقش میانجی رفتارهای شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی
مطالعه پیمایشی بانک ملت شهر تهران
A Conceptual Model to Examine the Relationship between "Internal Marketing" and "Market Orientation" Considering the Mediator Variables of "Organizational Commitment" and "Organizational Citizenship Behavior: A Case Study in Bank Mellat
طهمورث حسنقلی پور یاسوری
thyasory@ut.ac.ir
1
منوچهر انصاری
mansari@ut.ac.ir
2
اکرم الهی گل
aelahi@ut.ac.ir
3
دانشیار دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، ایران
دانشیار دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، ایران
کارشناس ارشد MBA، دانشگاه تهران، ایران
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر «بازاریابی درونی» بر «بازارگرایی» با توجه به متغیرهای میانجی در بانک ملت شهر تهران بهعنوان یک سازمان خدماتی صورت گرفته است. هدف تحقیق حاضر آن است که یک سو مفهوم «بازاریابی درونی» را بهعنوان عامل ایجاد کننده «تعهد سازمانی» و «رفتار شهروندی سازمانی» بسنجد، از سوی دیگر تأثیر «تعهد سازمانی» و «رفتار شهروندی سازمانی» بر «بازارگرایی» و همچنین تأثیر مستقیم «بازاریابی درونی» بر «بازارگرایی» را در بانک ملت شهر تهران مورد بررسی قرار دهد. پرسشنامه این پژوهش از ادبیات پژوهش برگرفته شده اما برای اثبات روایی آن علاوه بر نظر خبرگان، از تحلیل عاملی نیز استفاده گردیده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده و به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان بانک ملت در شهر تهران بوده که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 322 نفر انتخاب و در نهایت 261 پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفت.
The purpose of this paper is to examine the relationship between "internal marketing" and "market orientation" considering the mediator variables of "Organizational Commitment" and "Organizational Citizenship Behavior" in Bank Mellat in Tehran City branches as a financial-service provider company. The questionnaire in this study was taken from the related literature; its validity was tested by the field experts as well as by factor analysis. The research methodology adopted in this study is descriptive and of corelational type and data was analyzed using Structural Equation Model. Research population consisted of Bank Mellat employees throughout Tehran. A sample of 323 employees was chosen by Cluster sampling and finally 261 questionnaires were gathered. Findings of this study show that there are positive correlation between Internal marketing and Market Orientation considering the mediator variable of "Organizational Commitment" in Bank Mellat Tehran.
https://jibm.ut.ac.ir/article_28612_29a06352e9148b18f525a619ee48dbfd.pdf
بازارگرایی
بازاریابی درونی
بانک ملت شهر تهران.
تعهد سازمانی
رفتار شهروندی سازمانی
Bank Mellat
Internal marketing
Iran.
market orientation
Organizational Citizenship Behaviour
Organizational Commitment
per
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2423-5091
2012-03-20
4
1
55
70
10.22059/jibm.2012.28613
28613
تحلیل رابطه بین ارزش درک شده، کیفیت درک شده، رضایت مشتری و قصد خرید مجدد در فروشگاههای زنجیرهای تهران
An Analysis of Relationship between Perceived Value, Perceived Quality, Customer satisfaction and Re-purchase Intention in Tehran Department Stores
بهرام رنجبریان
ranjbar@initor.com
1
مجید رشیدکابلی
kaboli@initor.com
2
علی صنایعی
drsanayei@gmail.com
3
علیرضا حدادیان
a.hadadian@gmail.com
4
استاد گروه مدیریت، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، ایران
استادیار گروه مدیریت، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، ایران
دانشیار گروه مدیریت، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، ایران
دکترای مدیریت بازرگانی(بازاریابی)، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، ایران
امروزه بیش از پیش شاهد افزایش اهمیت مشتری مداری، مطرح شدن آن به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمانها و نقش آن در موفقیت و پیشرفت کسب و کارها هستیم. هدف از این مقاله، زمینه یابی برای توسعه فرهنگ مشتری مداری در فروشگاههای زنجیرهای و بحث برروی ارتباط بین ارزش درک شده، کیفیت درک شده، رضایت مشتری و قصد خرید مجدد است. پژوهش انجام شده، از نوع پیمایشی، جامعه آماری این پژوهش را، مشتریان فروشگاههای زنجیرهای رفاه، شهروند و اتکا در شهر تهران تشکیل میدهد و نمونه انتخاب شده، 491 نفر از مشتریان این فروشگاهها بودهاند.ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه بوده و از الگویابی معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل دادههای جمعآوری شده استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که در فروشگاههای زنجیرهای، کیفیت درک شده، بر ارزش درک شده و همچنین بر رضایت مشتری و قصد خرید مجدد اثر میگذارد. افزون بر آن، ارزش درک شده، بر رضایت مشتری و همچنین بر قصد خرید مجدد اثر میگذارد. رضایت مشتری بر قصد خرید مجدد اثر میگذارد. و سرانجام، الگوی پیشنهاد شده، به طور اثربخش، روابط بین کیفیت درک شده، ارزش درک شده، رضایت مشتری و قصد خرید مجدد در فروشگاههای زنجیرهای را تبیین میکند.
Today more than ever customer orientation as the most important competitive advantage has gained an increasing importance. This paper aims to examine the relation between perceived value, perceived quality, customer satisfaction, and re-purchase intention in Tehran department stores. This is a descriptive survey study. The statistical population of the research is composed of customers of the three major chain department stores in Tehran. The sample size estimated to be 491. Data gathering instrument was a self administered questionnaire and structural equation modeling (SEM) is used for the data analysis. Findings indicate that in Tehran department stores perceived quality affects perceived value, customer satisfaction, and re-purchase intention. Also perceived value affects customer satisfaction and repurchase intention. Moreover, customer satisfaction affects re-purchase intention. Finally proposed model identifying relation between perceived value, perceived quality, customer satisfaction, and re-purchase intention in Tehran department stores efficiently.
https://jibm.ut.ac.ir/article_28613_e06dc0977716fd2bae8bc4653f6c5d8d.pdf
ارزش و کیفیت درک شده
رضایت مشتری
فروشگاه زنجیرهای.
قصد خرید مجدد
Customer Satisfaction
Department Stores.
Perceived Quality
Perceived value
Re-Purchase Intention
per
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2423-5091
2012-03-20
4
1
71
88
10.22059/jibm.2012.28614
28614
چارچوبی برای تجاری سازی نوآوریهای دیجیتال در شرکتهای کارآفرین رسانهای ایران (مطالعهای چند موردی)
Commercialization of Media Entrepreneurs' Digital Innovations
طاهر روشندل اربطانی
arbatani@ut.ac.ir
1
سیدمحمد مقیمی
moghimi@ut.ac.ir
2
محمد قلی میناوند
minavand@initor.com
3
داتیس خواجه ئیان
datiskh@ut.ac.ir
4
دانشیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، ایران
استاد دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، ایران
استاد دانشکده خبر صدا و سیما، تهران، ایران
دانشجوی دکترای مدیریت رسانه، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، ایران
ظهور فناوریهای نوین ارتباطی سبب شد صنعت رسانه از چیرگی شرکتهای بزرگ که تواناییهای مالی بالا و دسترسی به امکانات گران قیمت را داشتند خارج شود و فعالیت شرکتهای کوچک و کارآفرین با استفاده از این فناوریهای جدید و ارزان امکانپذیر شود. در کشور ما نیز فعالیتهای کارآفرینی در عرصه رسانههای دیجیتال با استقبال روبهرو شد، اما بهرغم تلاشهای متعدد، آمار موفقیت کارآفرینان ایرانی چندان چشمگیر نبوده است. پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوبی برای تجاریسازی نوآوریهای این کارآفرینان، با رویکرد پژوهش کیفی و استفاده از مطالعه چند موردی و انجام تحلیل تِم اجرا شد. سوال این پژوهش این بود که چارچوب مورد نظر در بیان مسئله چه ویژگیهایی باید داشته باشد. جامعه پژوهش کارآفرینان رسانهای در سطح کشور بودهاند که در تعریف بیان شده در پژوهش میگنجیدند. نمونهگیری نظری منجر به نمونهای از پانزده کارآفرین شد که در پنج طبقه محصول فعالیت میکردند. مصاحبه نیز به عنوان ابزار جمعآوری داده استفاده شد. کدگذاریهای باز، محوری و گزینشی به عمل آمد و دستههای مفهومی و مقولهها از مصاحبهها استخراج شدند. در نتیجه چارچوبی پنج عاملی شامل عوامل مربوط به منابع، شرکت، محصول و استراتژی به عنوان عوامل تحت کنترل کارآفرین و عوامل مربوط به زیرساخت به عنوان عامل غیرقابل کنترل، همراه با مقولههای مربوطه استخراج شد که بنیانی برای مطالعات آتی در زمینه تجاری سازی نوآوریهای کارآفرینان رسانهای فراهم میکند.
Emergence of New Communication Technologies made media industry available for small and entrepreneur media firms to enter venue, while before them the arena belonged to big media companies. Now media industry includes a lot of small enterprises which market now innovations, even with limited resources, thanks to these new technologies. the same trend occurred in Iranian media market too, but despite a lot of activity, there were no considerable success. This shows the necessity of conducting research about the successful ways to commercialization of their innovations in digital media market. Investigation of commercialization models shows that none of them are useful to these firms to reach the success. The research aims to offer a framework, which helps Iran media entrepreneurs about successful commercialization of their digital innovations. The research methods used for this consist of grounded theory, which collect information via interview by 15 Iranian media entrepreneurs. This, results to a 5 categorize of factors which Resource factors, Product factors, Strategy Factors, Enterprise factors, are controllable and Infrastructure factors as uncontrollable. The framework is a foundation for future research in modeling of successful Commercialization of digital innovations.
https://jibm.ut.ac.ir/article_28614_3407df87cd839216c149588b946751a4.pdf
بازار رسانهای
تجاریسازی
رسانه دیجیتال
کارآفرینی رسانهای
نوآوری.
commercialization
Digital Technology
Innovation
Media Entrepreneurship
Media Markets.
per
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2423-5091
2012-03-20
4
1
89
104
10.22059/jibm.2012.28615
28615
ارائه مدل عوامل مؤثر بر عملکرد کارکنان در مورد برند در صنعت بانکداری (مطالعه موردی: بانک کشاورزی)
Factors Effect Employee Brand Performance in Agriculture Bank of IRAN Based on Goal Setting Theory
شهریار عزیزی
azizish2000@yahoo.com
1
شهرام جمالی
jamali@initor.com
2
ایمان صناعی
imansanaei@gmail.com
3
استادیار گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی گرایش بازرگانی بینالملل، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی گرایش بازرگانی بینالملل، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
برندسازی در دهه اخیر یکی از مهمترین اولویتهای تحقیقاتی در حوزه مدیریت بازاریابی بوده است. این روند در کشور مادر سالهای اخیر تقویت شده است. نظر به اهمیت نقش کارکنان در انتقال پیمان برند سازمان به مشتریان به ویژه در سازمانهای خدماتی، این پژوهش با رویکردی کمی و با الهام از نظریه هدفگذاری و برندسازی داخلی درصدد شناسایی عوامل مؤثر بر تعهد و وفاداری کارکنان به برند و عملکرد برند در سطح کارکنان است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارکنان سه رده در شعب بانک کشاورزی شهر تهران تشکیل میدهد. بر ای گردآوری دادهها از روش نمونه گیری خوشهای و پرسش نامه استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ کلیه متغیرهای مکنون پژوهش در حد قابل قبول بوده و از روایی محتوای مناسبی برخوردارند. آزمون مدل مفهومی به روش معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان میدهد که شفافیت اهداف برند بر تعهد کارکنان به برند اثر مثبت دارد (?=0.37; t=2.04) اما بر وفاداری آنان به برند اثری ندارد. سختی درک شده تحقق اهداف برند بر تعهد به برند اثر منفی (?=-0.27; t=2.34) دارد اما بر وفاداری به برند اثری ندارد، برندسازی داخلی بر وفاداری به برند اثر مثبت (?=0.23; t=2.54) دارد اما بر تعهد کارکنان به برند اثری ندارد، تعهد برند بر وفاداری به برند اثر مثبت (?=0.53; t=3.32) و وفاداری به برند بر عملکرد برند در سطح کارکنان اثر مثبت دارد (?=0.36; t=3.47).
Branding subject in latest decades became one of the most important research priorities in marketing management domain. This research with aim of goal setting theory an internal branding try to identify effective factors on employee`s commitment and loyalty and brand performance at employee level. Statistical society contains all employees at three levels: branch chairman, master operators and cashiers of branches of Keshavarzi Bank of Tehran. According to accessibility of branches list, clustering sampling has been applied. Data collection has done through questionnaire and 207 of 240 distributed questionnaires collected that was applicable. Cronbach`s alpha for all latent variables was acceptable and reliability of content was suitable. In scope of aim this paper categorized as applied one and descriptive in scope of data collection. Model testing has been done through structural modeling using Liserel version 8.5. Results shows that brand goal clarity has positive effect on employees` commitment (?=0.37; t=2.04), but has no effect on employees` brad loyalty. Perceived hardness of goal has negative effect on brand commitment (?=-0.27; t=2.34) but has no effect on brand loyalty, internal branding positively affect brand loyalty (?=0.23; t=2.54), but has no effect on brad commitment. Brand commitment has positive effect on brand loyalty (?=0.53; t=3.32) and band loyalty has positive effect on brand performance in employees` level (?=0.36; t=3.47).
https://jibm.ut.ac.ir/article_28615_f843f090bce6177da060e978e6aa7f69.pdf
برندسازی داخلی
تعهد به برند
سختی تحقق اهدف
شفافیت اهداف
عملکرد برند در سطح کارکنان.
وفاداری به برند
Brand Loyalty
Brand Performance.
Employees` Brand Commitment
Goal Transparency
Hardness of Goal Achievement
Internal Branding
per
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2423-5091
2012-03-20
4
1
105
120
10.22059/jibm.2012.28616
28616
ارائه مدلی ریاضی جهت تعیین ارزش ویژه نام تجاری و پیادهسازی آن در یک شرکت
Presenting a Mathematical Model for Measuring Brand Equity
غلامحسین نیکوکار
nikokar2@initor.com
1
امیر اخلاصی
amekhlassi2@ut.ac.ir
2
پدرام طلوعی
toloie@initor.com
3
دانشیار دانشگاه امام حسین (ع)
دانشجوی دکترای مدیریت بازاریابی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، ایران
دانشجوی کارشناس ارشدMBA ، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، ایران
سنجش و اندازهگیری ارزش ویژه نام تجاری به منظور تعیین جایگاه نام تجاری، همواره از نگرانیهای شرکتها به ویژه شرکتهای ایرانی میباشد. هدف از این مقاله بررسی عوامل تاثیرگذار بر روی "ارزش ویژه نام تجاری" و ارائه مدلی ریاضی جهت اندازه گیری آ ن میباشد. در این تحقیق علاوه بر نقد و ارزیابی مدلهای پیشین، مدل جدیدی برای محاسبه ارزش ویژه نام تجاری ارائه شده است. در اندازه گیری ارزش ویژه نام تجاری به وسیله این عناصر باید دقت کرد که اندازه گیریها باید به تغییر شرایط حساس باشند و بتوانند تاثیر تغییرات را بر روی ارزش برند مشخص کنند و اینکه آزمونها کلی باشند و فقط یک نوع بازار یا محصول را در نظر نگیرند. در بحث ارزش ویژه نام تجاری تاکید هر کدام از مدلهای پیشین، بیشتر بر روی یک معیار بوده است .در این مقاله سعی شده است که بر معیارهای محوری ارزش ویژه نام تجاری تاکید شود. در آخر با ارائه یک ترازنامه و فرمول عددی ،مدلی ریاضی جهت تعیین ارزش تقریبی برند ارائه میشود که به عنوان مثال در یک شرکت پیاده سازی شده است.
Brand plays an important role in contacting customers. Even from the customer’s viewpoint, it is a symbol of product quality. Measuring the brand equity in order to determine the brand position is of remarkable significance for companies, in particular Iranian ones. The purpose of this article is to investigate the parameters that influence Brand Equity and provide a Mathematical model for measuring it. In measuring brand equity using these parameters, it is highly essential that measurements be sensitive to environmental conditions. What’s more, such measurements should not be limited to a specific market or product. Previously existing models focused solely on one parameter. In this article, the primary focus was on basic parameters of brand equity. Finally, by providing a balance sheet and a numerical formula, a Mathematical Equation, which has been put into practice in a company, for measuring brand equity is offered.
https://jibm.ut.ac.ir/article_28616_e5c3a37e090f5dfdde76322c1fc5ac96.pdf
ارزش ویژه نام تجاری
تعیین ارزش برند
قیمت ممتاز
نرخ بازگشت نام تجاری
وفاداری مشتری.
brand equity
Customer Loyalty.
Price Premium
per
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2423-5091
2012-03-20
4
1
121
138
10.22059/jibm.2012.28617
28617
ارتقای فضای کسب و کار جهت دستیابی به چشمانداز اقتصادی: کاربستی بر اساس تکنیکهای تاپسیس و آنتروپی
Improving Doing Business in Order to Achieve Economic Vision of IRI 2025: An Employing Based on TOPSIS & Entropy Techniques
سید حامد وارث
vares@ut.ac.ir
1
یحیی پروندی
parvandi@ut.ac.ir
2
روح اله قاسمی
ghasemir@ut.ac.ir
3
استادیار گروه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، ایران
در سند چشمانداز بیست سالهی ایران بر دستیابی به جایگاه اول اقتصادی منطقه پافشاری شده است، اما رسیدن به این هدف نیازمند ایجاد بسترهای لازم با توجه به شرایط ویژه اقتصادی جهان در عصر حاضر است. یکی از مهمترین بسترها برای رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی مقولهی آزادی فضای کسب و کار است. این مقاله با بهکارگیری دادههای سال 2010 و 2011 موسسهی Doing Business وابسته به بانک جهانی، و با استفاده از تکنیک تاپسیس نخست به ترسیم نقطهی آرمانی فضای کسب و کار در منطقهی مورد نظر سند چشمانداز بیست سالهی ایران پرداخته و سپس با استفاده از تکنیک آنتروپی، شاخصهای فضای کسب و کار را بر اساس اهمیت هر یک از این شاخصها در منطقه، اولویتبندی پرداخته است. در پایان با تعیین شکاف موجود میان وضعیت حاضر کشور با وضعیت آرمانیِ ترسیم شده در هر یک از شاخصها و زیر شاخصها به ارائه اصلاحات مورد نیاز برای رسیدن به وضعیت آرمانی در منطقه پرداخته تا به عنوان راهنمای عملی پیش روی متصدیان عالیرتبهی کشور قرار گرفته و با بهبود فضای کسب و کار گامهای بلندی در راستای فتح قلهی اقتصادی منطقه به منظور دستیابی به اهداف اقتصادی مندرج در سند چشمانداز بیستساله، برداشته شود.
In IRI Vision 2025 document, achieving economic outlook is pressed, but it requires establishing necessary infrastructures regarding to particular economic condition of the world in present age. One of these important infrastructures in order to achieve economic growth and development is Doing Business. In this paper, by using annual data of Doing Business -of an Institute affiliated to the World Bank- and the TAPSIS Technique as well, we have initially drawn ideal point of Doing Business in the present region of IRI Vision 2025, and have determined the gaps between present situation and ideal situation within all sub-indexes. Then, through Entropy Technique and based on the importance of each index of Doing Business in the region, we have prioritized the indexes to be encountered with senior operators of the state as an action guide, and to make strides toward conquering the region's economic summit by improving Doing Business indices in order to achieve the objectives contained in the IRI Vision 2025.
https://jibm.ut.ac.ir/article_28617_bfd18efcfcea4c7a050bd724ffc2fd17.pdf
آنتروپی
تاپسیس
سند چشمانداز
فضای کسب و کار
Doing Business
Entropy
IRI Vision 2025
TOPSIS.