unavailable
unavailable
با گسترش روزافزون فناوریهای جدید و ورود آن به عرصههای مختلف زندگی بشر، خرید و فروش کالا نیز با تحولهایی همراه بوده است. امروزه مراجعة حضوری به فروشگاهها، تنها شیوة خرید کالا نیست، بلکه فروشگاههای مجازی بسیاری در شبکة جهانی اینترنت وجود دارد. عوامل بیرونی و درونی بسیاری، تمایل افراد به خرید از فروشگاههای برخط را تحت تأثیر قرار میدهد. این پژوهش، تأثیر عامل درونی شخصیت بر تمایل افراد به خرید الکترونیکی را بررسی کرده است. بدین منظور، پرسشنامۀ پژوهش، در اختیار 130 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه اصفهان قرار گرفت و از آنها دربارۀ خرید تجهیزات جانبی موبایل و کامپیوتر سؤال شد. بهمنظور تحلیل دادهها از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج بهدستآمده از 100 پرسشنامۀ قابل تجزیه و تحلیل نشان داد ویژگی قضاوتی بودن با ضریب 70 درصد، بیشترین تأثیر را بر تمایل به خرید الکترونیکی دارد. پس از آن، درونگرایی با ضریب 54 درصد و فکری بودن با ضریب 37 درصد بر تمایل به خرید الکترونیکی اثر دارند. در نهایت ویژگی حسی بودن با ضریب 27 درصد، تأثیر ناچیزی بر تمایل به خرید الکترونیکی میگذارد.
ارزیابی اثربخشی تبلیغات یکی از مسائل بسیار مهم در قلمرو تبلیغات محسوب میشود. نتایج این ارزیابیها به شناسایی قوتها و ضعفهای تبلیغات کمک شایانی میکند. فشار زمانی پیام کوتاه میتواند یکی از عوامل تأثیرگذار بر این امر باشد. هدف این پژوهش بررسی نقش فشار زمانی وارد بر پیام کوتاه در اثربخشی تبلیغات تلفن همراه در گروههای سنی مختلف است. در این رابطه، آزمایشی طراحی شد که برای پیادهسازی آن 60 نفر از مشتریان شرکت تبلیغاتی شاپرک در ردۀ سنی 20 تا30 و 31 تا40 سال بهطور تصادفی انتخاب شدند. این آزمایش طی 3 هفته اجرا شد؛ به این ترتیب که هر یک از گروههای فشار زمانی بالا و پایین بهطور مستقل از هم در معرض پیام کوتاه قرار گرفتند. در پایان هفته، پس از توزیع پرسشنامه بین شرکتکنندگان، نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عامله و آزمون تی در نرمافزار SPSS19 محاسبه شد. نتایج نشان داد بهتر است پیام کوتاه تحت فشار زمانی پایین ارسال شود. همچنین سن مشتریان نمیتواند بهعنوان عامل اثرگذار بر اثربخشی تبلیغات تلفن همراه عمل کند.
هدف پژوهش حاضر،ارائۀ نوعی الگوی کاربردی برای بازاریابی چندحسی در برندسازی مقصد گردشگری است. روش پژوهش مطالعۀ حاضر، پیمایشی ـ تحلیلی است. جامعۀ آماری آن را تمام گردشگران (ایرانی ـ خارجی) تهران به تعداد 10000 نفر شکل داده است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی و بهکمک فرمول نمونهگیری لوی و لمشو (1381)، حجم کل نمونه 407 نفر محاسبه شد؛ اما در نهایت 394 نفر در تحقیق مشارکت کردند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامۀ تدوین شده بر اساس مدل مفهومی و متغیرهای تحقیق است. نتایج بهدستآمده از تأثیر بازاریابی چندحسی بر برندسازی مقصد گردشگری با ضریب تأثیر 813/0 حکایت دارد که با توجه به نمرۀ تی در سطح 05/0 معنادار است. همچنین مقدار 2R برابر با 661/0 بهدست آمد؛ به این معنا که 1/66 درصد از تغییرات برندسازی مقصد گردشگری مربوط به بازاریابی چندحسی بوده و باقیماندۀ تغییرات به سایر متغیرها مربوط میشود. به نظر میرسد گردشگری و بازاریابی گردشگری به خلق تجربۀ دلپذیری برای مشتری از مقصد ارتباط دارد و ساختن این تجربه از طریق بازاریابی چندحسی امکانپذیر است.
بررسی روند انتشار آثار پژوهشگران ایرانی در حوزۀ مدیریت طی سالهای اخیر، نشان میدهد حوزۀ مدیریت استراتژیک یکی از حوزههای مورد توجه بوده و روند رشد شایان توجهی دارد. هدف اصلی این پژوهش ارائۀ تصویری جامع از این روند و فراهم آوردن بینشی ارزشمند از وضعیت و وجوه پژوهش مدیریت استراتژیک در ایران و کمک به هدایت پژوهشهای آتی در راستای پوشش شکافهای تحقیقاتی موجود در این حوزه است. در این رابطه، در پژوهش حاضر 251 اثر انتشاریافته طی سالهای 1380 تا 1393 در نشریههای علمی ـ پژوهشی مدیریت داخل کشور و دارای دسترسی تمام متن برخط مرور و ارزیابی شده است. نتایج بهدستآمده از مرور آثار انتشاریافته براساس معیارهای مختلفی همچون موضوع پژوهش، مدلها و ابزارهای تحلیل استراتژی، صنایع مطالعهشده، روش گردآوری و تحلیل داده، ترکیب و نحوۀ همکاری پژوهشگران و علایق پژوهشی آنها در این مقاله ارائه شده است.
یکی از مسائل عمدة مدیران کسبوکار، سرمایهگذاری بر توسعۀ قابلیتهای سازمانی است که بر بهبود رقابتپذیری و عملکرد کسبوکار تأثیر عمدهای دارند. قابلیتهای بازاریابی یکی از مهمترین قابلیتهایی شناخته شدهاند که به بازار و مشتریان مرتبط هستند. مدل مفهومی این تحقیق از طریق مطالعات کیفی مبتنی بر تحلیل محتوایی، توسعه داده شده است تا مدل جامعی را برای قابلیتهای بازاریابی در بازار سازمان به مشتری شکل دهد. این مدل با بازنگری جدیدترین مفاهیم در مرور ادبیات تکمیل شده است. دستاورد این مرحله، شناسایی 14 قابلیت بازاریابی بود که این ترکیب برای قابلیتهای بازاریابی، جدید است. در نهایت، مدل توسعهیافتة جدید در 123 شرکت فعال در بازار بورس بررسی شد. دادهها بر اساس روش تحلیل عاملی تأییدی بررسی شدند و نرمافزار PLS برای تحلیل دادهها و آزمون مدل بهکار رفت. نتایج نشان میدهد رابطة مستقیم و معناداری میان قابلیتهای بازاریابی و عملکرد مالی کسبوکار وجود دارد و رابطة میان قابلیتهای بازاریابی و عملکرد کسبوکار تحت تأثیر عوامل محیطی قرار میگیرد.
امروزه بخش بانکداری در جایگاه مهمترین نهاد اقتصادی، پولی و مالی کشور قرار دارد. از طرف دیگر در نظام اقتصاد اسلامی، وظیفۀ حیاتی یادشده برعهدۀ سیستم بانکداری اسلامی است. فرایند استقرار بانکداری اسلامی در اقتصاد کشور، با گذشت بیش از سه دهه از تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا علیرغم نقصهای موجود در آن، در اجرا نیز ناموفق بوده است. از این رو، پژوهش حاضر با رویکردی بنیادی و جامع به بررسی و ارائۀ مدلی مفهومی برای تبیین آمادگی بانکهای تجاری بهمنظور پیادهسازی بانکداری اسلامی در فضای اقتصاد ایران میپردازد و برای این منظور، از رویکرد آمیخته از نوع اکتشافی بهره میبرد. به این ترتیب در بخش کیفی، از استراتژی نظریۀ دادهبنیاد مشتمل بر کدگذاری باز، محوری و انتخابی و نیز الگوی مبنایی این نظریه بهمنظور دستیابی به مدل مستخرج از پژوهش استفاده شده است. همچنین در بخش کمی، روش توصیفی پیمایشی برای تحلیل و تبیین مدل پیشنهادی به کارگرفته شده است. نتایج پژوهش در قالب مدل تأییدشده و برازشیافته شامل شش مقوله یا بُعد اصلی و 43 بُعد فرعی ارائه شده است.
توسعۀ صادرات غیرنفتی بهدلیل نارسا بودن این صادرات در ابعاد مختلف اقتصادی کشور، بهویژه در زمینۀ قدرت خرید درآمدهای نفتی، بهدلیل نوسانات شدید قیمت نفت، رشد جمعیت و پایانپذیر بودن منابع نفتی ضرورت یافته است. تجارب چند سال اخیر ایران نشان میدهد تکیۀ اقتصاد به درآمدهای حاصل از فروش نفت خام، بیثباتی درآمد صادراتی را بهدنبال دارد، از این رو با توجه به ضرورت بیان شده، هدف این پژوهش، ارزیابی و توسعۀ صادرات کالاهای غیرنفتی در شرکتهای سرمایهگذاری تأمین اجتماعی است که برای اجرای آن از روش فازی و نظر 25 نفر از استادان دانشگاه و مدیران چند شرکت بهره برده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد بهمنظور نزدیک شدن میزان صادرات کالاهای غیرنفتی در شرکتهای سرمایهگذاری تأمین اجتماعی با بهینهکاوی و بهبود و توسعۀ صادرات کالاهای غیرنفتی در شرکتهای سرمایهگذاری تأمین اجتماعی باید به معیارهای توزیع، محیط و تأمینکننده توجه بیشتری شود.
بهدلیل پیشرفت فناوری و نیاز به سرعت عمل در ارتباطات و انجام معاملات، موضوع تجارت اجتماعی در کانون توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر قابلیتهای تجارت اجتماعی بر نگرش مشتریان به خرید بهواسطۀ اعتماد است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی ـ همبستگی است. جامعۀ آماری پژوهش، آن دسته از کاربران اینستاگرام که حداقل یک بار از طریق این شبکۀ اجتماعی خرید انجام داده باشند، در نظر گرفته شده است. با استفاده از روش نمونهگیری غیرتصادفی (در دسترس) 165 نفر برای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه است. دادههای پژوهش با استفاده از نرمافزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدهاند. نتایج نشان میدهد بین قابلیتهای تجارت اجتماعی و نگرش مشتریان به خرید بهطور مستقیم و بهواسطۀ اعتماد بهطور غیرمستقیم رابطۀ معناداری وجود دارد. همچنین هر یک از ابعاد قابلیتهای تجارت اجتماعی بهجز حمایت اطلاعاتی، بر نگرش مشتریان به خرید تأثیر مثبت و معناداری میگذارد. بنابراین قابلیتهای تجارت اجتماعی عامل برجسته و تأثیرگذارندهای بر نگرش مشتریان نسبت به خرید محسوب میشود.
یکی از مسائل بسیار مهم در تخفیفات قیمتی، قالببندی ارائۀ این تخفیفات و استفاده از قالبهای ارائۀ متناسب با محصول و شرایط تخفیف برای بهرهبرداری اثربخشتر از آنها است. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش میکند دو قالب ارائۀ تخفیف قیمت درصدی و ریالی برای دو گروه محصول (با ردههای قیمت بالا و قیمت پایین) را مقایسه کند و با در نظر گرفتن دو برند برای هر یک از این محصولات، به بررسی تأثیر صرفهجویی ادراکشده و کیفیت ادراکشدۀ حاصل از ارائۀ این قالبها بر قصد خرید مصرفکنندگان بپردازد. جامعۀ آماری شامل مشتریان فروشگاههای زنجیرهای برای محصول ماءالشعیر و مشتریان مجتمعهای تخصصی فروش تلفن همراه برای محصول تلفن همراه است. نتایج نشان میدهد برای محصول با ردۀ قیمت بالا، ارائۀ تخفیف قیمت در قالب ریالی و برای محصول با ردۀ قیمت پایین ارائۀ تخفیف قیمت در قالب درصدی، صرفهجویی ادراکشدۀ بیشتری را از سوی مصرفکنندگان به همراه دارد. قدرت برند در میزان صرفهجویی ادراکشده و کیفیت ادراکشده برای محصول با ردۀ قیمت پایین، تفاوت بهوجود میآورد. در نهایت صرفهجویی ادراکشده و کیفیت ادراکشده بر قصد خرید تأثیر مثبت شایان توجهی دارند.