2024-03-28T23:13:29Z
https://jibm.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=9577
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2008-5907
1398
11
3
سخن سردبیر: آموزش و ضدآموزش – پژوهش و ضدپژوهش
یکی از مباحثی که اخیراً به سؤال و دغدغه فکری بسیاری از افراد تبدیل شده، این است که چرا آموزش در ایران به اندازه کشورهای پیشرفته تأثیرگذار نیست و چرا پژوهشها در کشور کاربردی نیستند؟ با اینکه در نظام دانشگاهی کشور، از بهروزترین متون درسی دنیا استفاده میشود، تعداد واحدهای درسی دانشجویان بیشتر از دانشگاههای دنیاست و ساعات طولانیتری برای آموزش اختصاص داده شده است، اثرگذاری آن در کسبوکارها و سایر ارکان جامعه محسوس نیست. همین بحث در خصوص پژوهش و پژوهشگران کشور هم صادق است. پژوهشگران از بهترین روشهای پژوهشی بهره میگیرند و دادهها را با بهترین نرمافزارها تحلیل میکنند، اما پژوهشگران از استفادهنکردن نتایج پژوهشها توسط مدیران اجرایی گله میکنند و مدیران اجرایی پژوهشها را کاربردی نمیدانند. خروجی کار پژوهشهای کشور، طرحهای پژوهشی خاکخورده در اتاق مدیران و قفسههای طویل پایاننامهها در کتابخانههای دانشگاههای کشور و تعداد زیادی مقاله در مجلههای داخلی و خارجی است که کارکرد مهم آنها، استفاده برای تحقیقات بعدی است.
2019
09
23
457
458
https://jibm.ut.ac.ir/article_72546_b4a3a2fffce6a20169d794e3dbf505df.pdf
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2008-5907
1398
11
3
استراتژیهای بازاریابی و فروش مناسب در دوران رکود اقتصادی (مطالعه موردی: صنعت کالاهای تندمصرف)
حامد
وارسته
جلیل
دلخواه
حمید رضا
یزدانی
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی استراتژیهای بازاریابی و فروش مناسبی است که شرکتها در وضعیت سخت رکود اقتصادی آن را اجرا کرده و توانستهاند به حیات خود ادامه دهند. رکود وضعیتی است که در آن تقاضا برای کالا و خدمات، کاهش پیدا میکند. در چنین موقعیتی، شرکتها برای بقا به اتخاذ استراتژیهایی در حوزههای مختلف، به ویژه حوزه بازاریابی و فروش نیاز دارند تا با وضعیت رکود تطابق یابند. روش: کلیه اقدامهای استراتژیک مرتبط با آمیختهای بازاریابی (محصول، قیمت، توزیع، ترفیعات) در دوران بحران و رکود اقتصادی با استفاده از بررسی دانش موجود و مصاحبه با خبرگان صنعت و دانشگاهی شناسایی شدند و در ادامه با توزیع پرسشنامه بین 18 شرکت فعال در تولید کالاهای تندمصرف، تغییر استراتژیها و اقدامهای فروش و بازاریابی آنها در زمان رکود اقتصادی بررسی شد. جامعه آماری پژوهش در مرحله کیفی، مدیران عالی شرکتهای فعال در صنعت کالاهای تندمصرف و در مرحله کمی، شرکتهای فعال در صنعت کالاهای تندمصرف بوده است. یافته ها: بر اساس یافتهها، شرکتهای یادشده در وضعیت رکود اقتصادی این اقدامها را در دستور کار قرار میدهند: در حوزه آمیخته قیمت، تغییر در ارائه تخفیفها و انعطاف در شیوه بازپرداخت مشتری؛ در حوزه آمیخته مکان، تغییر در مدیریت و نظارت بر کانالهای توزیع و توزیعکنندگان؛ در حوزه آمیخته ترفیع، تغییر در رابطه با حضور در شبکههای اجتماعی و ارائه تخفیفات مقداری به توزیعکنندگان؛ در حوزه آمیخته محصول تغییر در هزینه تأمین مواد اولیه و بهبود فناوری تولید. در دستور کار قرار میدهند. نتیجه گیری: تغییر در برخی اقدامها در اکثر شرکتتها یکسان است و میتوان آنها را استراتژییهای عمومی بازاریابی و فروش در زمان رکود اقتصادی در نظر گرفت؛ مانند ارائه و متنوعسازی تخفیفها، توزیع متناسب با نیاز بازار، افزایش بودجه تبلیغات و ترفیعات و بهبود فناوری تولید. اما در برخی شرکتها، تغییر اقدامها متفاوت بوده است؛ مانند، قیمت محصولات در مقایسه با قیمت محصولات رقیب، جورکردن کالا و میزان موجودی انبار، برون سپاری فعالیتهای توزیعی، تبلیغات رادیو و تلویزیونی و ارائه محصولات جدید مرتبط با محصولات فعلی.
استراتژی
بازاریابی و فروش
آمیخته بازاریابی
رکود اقتصادی
کالاهای تندمصرف
2019
09
23
459
484
https://jibm.ut.ac.ir/article_72533_3c2d3a3b714271839f38a9f6b118fdb1.pdf
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2008-5907
1398
11
3
طراحی الگوی شایستهگزینی و توسعۀ شایستگیهای مدیران فروش در صنعت پخش
ناصر
عسگری
هدف: پیدایش الگوهای نوین فروش، برخورداری مدیران فروش از شایستگیهای ویژهای را برای پیشبرد راهبردهای شرکت، توانمندسازی فروشندگان و تسهیل تحقق نتایج مورد انتظار مشتریان ضروری ساخته است. پژوهش حاضر به شناسایی شایستگیهای کلیدی مدیران فروش و ارائه الگویی در این زمینه پرداخته است. روش: این پژوهش از نگاه هدف کاربردی است و با روش آمیخته متوالی (کیفی ـ کمی) انجام شده است. ارائه الگو به صورت کیفی و با روش تحلیل تم انجام شده است. منابع اطلاعاتی بخش کیفی پژوهش را الگوهای موجود شایستگی مدیران تشکیل میدهند که تا رسیدن به اشباع نظری به گردآوری دادهها از آنها پرداخته شده است. جامعه آماری بخش کمی پژوهش، مدیران فروش شرکت بهپخش به تعداد 107 نفر بودند که 92 نفر آنها به صورت تصادفی برای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادههای کمی نیز پرسشنامهای محققساخته بوده است. تحلیل این دادهها نیز به روش تحلیل عاملی تأییدی بوده که در نرمافزارهای لیزرل انجام شده است. یافته ها: الگوی ارائه شده به صورت کیفی شامل شش مقوله اصلی است: 1. شایستگیهای فردی، 2. شایستگیهای ارتباطی ـ اجتماعی، 3. شایستگیهای مدیریتی ـ رهبری، 4. شایستگیهای بینشی ـ شناختی، 5. شایستگیهای دانشی، 6. شایستگیهای هوشمندی. آزمون کمی الگو نیز توان تبیینگری مناسب شایستگیهای شناسایی شده برای مقولات و مقولات برای سازه اصلی شایستگی مدیران فروش را تأیید کرده است. نتیجه گیری: برای ایفای مؤثر نقش کلیدی مدیران فروش در صنعت پخش، نیاز است طرحهای گزینش و توسعه شایستگیهای آنها بر اساس الگویی متناسب با الزامات الگوهای نوین فروش انجام شود. الگوی ارائه شده در این پژوهش میتواند به عنوان مبنایی در این زمینه استفاده شود.
فروش
مدیر فروش
صنعت پخش
شایستگی
الگوی شایستگی
2019
09
23
485
504
https://jibm.ut.ac.ir/article_72534_5b6880734ee5ed0894138cb167361b6e.pdf
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2008-5907
1398
11
3
بررسی پیامدهای رفتاری/ نگرشی مدیریت برند داخلی میان کارکنان فروش شرکت فرمند
مریم
بهزادی
احسان
عابدی
سید محمود
هاشمی
هدف: در ﺳﺎلﻫﺎی اﺧﯿﺮ به روﯾﮑﺮدی ﻧﻮﯾﻦ ﺑﺎ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﺑﺮ ﻧﻘﺶ ﮐﺎرﮐﻨﺎن در ﺑﺮﻧﺪﺳﺎزی ﺗﻮﺟﻪ شده اﺳﺖ. اﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺑﺮﻧﺪ داﺧﻠﯽ، ﺗﻌﻬﺪ ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺪ، رﻓﺘﺎر ﺷﻬﺮوﻧﺪی ﺑﺮﻧﺪ و رضایت شغلی ﺷﮑﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. نظر به اهمیت برندسازی داخلی و تحقیق و پژوهش در رابطه با رفتار کارکنان، پژوهش حاضر درصدد بررسی پیامدهای رفتاری/ نگرشی مدیریت برند داخلی از جمله رفتار شهروندی برند، تمایل به ماندن، تعهد به برند و رضایت شغلی در میان کارکنان فروش شرکت فرمند است. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش از روش تمامشماری استفاده شده و دادهها از کلیه کارمندان فروش شرکت فرمند گردآوری شدهاند. بهمنظور گردآوری دادههای مورد نیاز، از پرسشنامه استاندارد بهره گرفته شد و تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامهها با روش مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) و نرمافزار PLS انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون فرضیهها، حاکی از تأثیر مثبت مدیریت برند داخلی بر رضایت شغلی و تعهد به برند است و تأثیر مثبت مدیریت برند داخلی بر رفتار شهروندی برند با نقش میانجی تعهد به برند نیز تأیید شد. تأثیر مثبت مدیریت برند داخلی بر رفتار شهروندی برند و تمایل به ماندن تأیید نشد، همچنین رضایت شغلی بر تعهد به برند تأثیر مثبت نداشت. مدیریت برند داخلی بر تمایل به ماندن با نقش میانجی رضایت شغلی و تعهد به برند تأثیر مثبت نداشت و تأثیر مثبت مدیریت برند داخلی بر رفتار شهروندی برند با نقش میانجی رضایت شغلی پذیرفته نشد. نتیجه گیری: نظر به اینکه کارکنان مشتریان داخلی شرکت به شمار میروند، مدیریت منابع انسانی برندمحور (استخدام، اجتماعیسازی و آموزش) یکی از روشهایی است که میتواند کلید موفقیت برنامه مدیریت برند داخلی باشد.
تعهد به برند
تمایل به ماندن
رضایت شغلی
رفتار شهروندی برند
مدیریت برند داخلی
2019
09
23
505
524
https://jibm.ut.ac.ir/article_72535_3222e5e076df8c7d82e054f93d1353f7.pdf
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2008-5907
1398
11
3
ارائه مدل مفهومی استراتژی رقابت همکارانه در بخش ارتباطات ثابت و سیار ایران: مطالعه چندموردی
محسن
نظری
محمود
کمره ای
علی
حیدری
امیر حسین
قادری عابد
هدف: رقابت همکارانه که از تلفیق دو استراتژی رقابت و همکاری منتج میشود، نوع جدیدی از روابط بین سازمانی است که میتواند به وضعیتی برد ـ برد منتهی شود. در مقاله حاضر سعی شده است تا از طریق روش مطالعه چندموردی و بهرهمندی از نظر خبرگان بخش ارتباطات ثابت و سیار ایران، مدل مفهومی از استراتژی رقابت همکارانه در این صنعت ارائه شود. روش: پس از طراحی پروتکل مطالعه موردی، دو نمونه برای رقابت همکارانه در صنعت ارتباطات ثابت و سیار انتخاب شد و با جمعآوری اطلاعات و شواهد از نمونههای پژوهش و تحلیل درونموردی و بینموردی، مدلی مفهومی برای استراتژی رقابت همکارانه در بخش ارتباطات ثابت و سیار بهدست آمد. یافته ها: بر اساس یافتههای بهدستآمده، محرکهای درونی شرکتها، رفتار ذینفعان و ویژگیهای صنعت، بهعنوان متغیرهای اصلی گرایش به استراتژی رقابت همکارانه شناخته شدند. ضمن آنکه بر نقش قابلیت رقابت همکارانه بهعنوان متغیر کلیدی در موفقیت این استراتژی تأکید شده است. تنشهای این رابطه و راهکارهای مدیریت آنها و پیامدهای مالی و غیر مالی این استراتژی برای شرکتها نیز بررسی شد. نتیجه گیری: افزون بر انگیزههای مالی، نقش دولت و سازمانهای تنظیم مقررات در شکلگیری فضای مساعد برای استراتژی رقابت همکارانه، انکارناپذیر است. برای موفقیت در استراتژی رقابت همکارانه، به چند عامل و قابلیت خاص نیاز است. برخی از این عوامل با ذهنیت و شرایط خاص مدیران آن شرکت و برخی دیگر با توانمندیها، منابع و ویژگیهای سازمانی مرتبط است که میتواند موجب متعادلسازی تنشها و جلوگیری از بروز پیامدهای منفی این استراتژی شود.
استراتژی رقابت همکارانه
بخش ارتباطات ثابت و سیار
مطالعه چندموردی
2019
09
23
525
542
https://jibm.ut.ac.ir/article_67079_9602829cee177b9b8f2180cbe5960fd1.pdf
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2008-5907
1398
11
3
الگوی ریسکهای شراکت راهبردی بینالمللی در صنعت لوازم خانگی ایران
وحید
خاشعی
ایمان
آشفته
هدف: امروزه شرکتهای ایرانی تلاش میکنند بتوانند با شراکت با شرکتهای خارجی، ظرفیتهای لازم را در خود ایجاد کرده و به اهداف کسبوکار خود نایل شوند. از این رو هدف این پژوهش، شناسایی و الگوسازی ریسکهای پیش روی شرکتهای ایرانی در شراکت راهبردی با شرکتهای خارجی در صنعت لوازم خانگی ایران است.روش: در این پژوهش با بهرهگیری از روش ترکیبی ـ اکتشافی، ریسکهای شراکت راهبردی از طریق مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته با 20 نفر از خبرگان صنعت و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی هدایتشده، کشف شده و پس از تأیید روایی آنها با کسب نظر از ده خبره دانشگاهی و صنعت، با روش الگوسازی ساختاری ـ تفسیری و مشارکت هفت خبره، الگوی نهایی ارائه میشود.یافتهها: الگوی بهدستآمده دربرگیرنده در مجموع 22 مؤلفه بهعنوان ریسکهای شراکت راهبردی بینالمللی در سه مرحله شکلگیری، عملیاتی و اختتام شراکت است.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد، سرمایهگذاران ایرانی چه ریسکهایی را پیش رو دارند و نحوه ارتباط این ریسکها با یکدیگر به چه صورت است. همچنین نشان میدهد ریسکهای سیاسی، قانونی و اقتصادی بیشترین دغدغه فعالان صنعت است و در مقاسه با ریسکهای ناشی از شراکت و شریک خارجی، از اولویت بیشتری برخوردارند.
شراکت راهبردی
ریسک
لوازم خانگی
سرمایهگذاری خارجی
2019
09
23
543
564
https://jibm.ut.ac.ir/article_71159_709befc0d1e8c553fc30472cfd5b629f.pdf
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2008-5907
1398
11
3
ارائه مدل شکلگیری تجربه مشتریان بانکداری خرد از طریق عوامل تحت مدیریت سازمان با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری
هاجر
حکیمی
علی
دیواندری
مسعود
کیماسی
مهدی
حقیقی کفاش
هدف: هدف اصلی در این پژوهش شناسایی عوامل تحت مدیریت سازمان در شکلگیری تجربه حضوری مشتریان در صنعت بانکداری خرد است. روش: در این راستا طرح پژوهش آمیخته بهکار گرفته شده است و در رابطه با ۶۸ نفر از مشتریان بانکداری خرد از طریق روش مصاحبه عمیق و برگزاری گروه کانونی مطالعه شد، سپس نتایج حاصل از این بخش از طریق نظرسنجی از خبرگان و روش دلفی فازی ارزیابی شد. بهمنظور تأیید الگوی پژوهش و اطمینان از برازش و پایداری مدل تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم صورت گرفت. بدین منظور پرسشنامهای با طراحی و اطلاعات لازم از ۴۰۰ نفر از مشتریان صنعت بانکداری خرد گردآوری شد. در نهایت برای تبیین مدل از روش مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شد و با نظرسنجی از خبرگان ارتباط میان عوامل سازنده تجربه مشتریان و سطوح آن مشخص شد. یافته ها: این پژوهش توانست عوامل شکلگیری تجربه مشتریان را در ۹ مقوله اصلی تعامل با مشتری، کارکنان، پاسخگویی، شعب، برند، خدمات، فرایندها، محیط اجتماعی و تجربه خارقالعاده بههمراه ۳۳ زیرمقوله شناسایی کند و در نهایت این مدل در شش سطح اصلی مشخص شد. نتیجه گیری: این تحقیق توانسته است درباره نحوه ایجاد تجربه مشتریان در صنعت بانکداری خرد، دید جامعتری ایجاد کند. نتایج این پژوهش به شناسایی مقولههای اصلی تجربه مشتری و نحوه تأثیرگذاری این شاخصها بر یکدیگر منجر شد.
بانکداری خرد
تجربه مشتری
تحلیل عاملی تأییدی
مدلسازی ساختاری تفسیری
دلفی فازی
2019
09
23
565
584
https://jibm.ut.ac.ir/article_72537_26d98f794da5a90ef9b68641fb17567f.pdf
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2008-5907
1398
11
3
شناسایی انواع تجربههای مصرف و بررسی تأثیر آنها بر ادراک از قیمت
محمد رضا
حمیدی زاده
مریم
اخوان
احمد
کاظمی
هدف: طی سالهای اخیر، رویکرد بازاریابی سازمانها، از نگاه سنتی ویژگیها و مزایا بهسمت رویکرد خلق تجربه برای مصرفکنندگان تغییر پیدا کرده است و در پژوهشهای انجامشده در سالهای اخیر این حوزه نیز، تمایل فراوانی به شناخت تجربه مشتریان سازمانها دیده میشود. از این رو مطالعه حاضر با هدف شناسایی انواع تجربه مصرف و بررسی تأثیر آنها بر ادراکات از قیمت در میان مصرفکنندگان گوشیهای تلفن همراه صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع آمیخته بوده و جامعه آماری آن نیز دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران است. در مرحله نخست پژوهش، بهمنظور شناسایی انواع تجربههای مصرف، از روش تحقیق کیو استفاده شده است. در مرحله دوم نیز بهمنظور بررسی تأثیر انواع تجربههای مصرف بر ادراکات از قیمت و با هدف جمعآوری دادهها، از ابزار پرسشنامه استفاده شده و توزیع آن به روش نمونهگیری غیراحتمالی در دسترس بوده است. دادهها به روش تحلیل عاملی کیو و روش حداقل مربعات جزئی تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد میتوان اعضای جامعه آماری را از لحاظ تجربههای مصرف به چهار گروه (نوجویان رابطهگرا، جستوجوکنندگان تجربههای بهتر، واکسینهشدهها و دلبستگان) دستهبندی کرد و پس از تحلیل دادههای قسمت کمی پژوهش مشخص شد که هر یک از انواع تجربههای مصرفشناساییشده، تأثیرات منحصربهفردی بر ادراکات از قیمت افراد بر جای میگذارد. نتیجه گیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، تجربههای مصرف بهعنوان مجموعهای از واکنشهای داخلی و ذهنی مشتری در قبال هر گونه تعاملات برقرارشده ناشی از مصرف محصول، میتواند بر ادراکات از قیمت افراد تأثیرگذار باشد.
تجربههای مصرف
ادراکات مثبت از قیمت
ادراکات منفی از قیمت
گوشیهای تلفن همراه
2019
09
23
585
608
https://jibm.ut.ac.ir/article_72538_f125453c668fb2e8c3d1de553e49fe03.pdf
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2008-5907
1398
11
3
نگاه پدیدارشناسانه بهمعنای تجربه زیسته سردرگمی در انتخاب محصولات
مرجان
مهیمنی
کامبیز
حیدرزاده هنزایی
یزدان
منصوریان
هدف: واکاوی تاریخچه مفهوم سردرگمی مصرفکنندگان، بهطور شفاف نشاندهنده شکاف عمیق مطالعاتی در این حوزه است. در این مطالعه بهدنبال معنای سردرگمی و ادراک مصرفکنندگان از این مفهوم و جنبههای ناپیدای آن بودیم، از این رو تلاش کردیم تا از خلال تجربه زیسته آنان، به مفهوم سردرگمی برسیم. روش: برای این منظور، مراکز خردهفروشی را انتخاب کردیم تا افراد بهراحتی بتوانند ادراک و تجربه سردرگمی خود هنگام خرید کالاهای تندمصرف را احیا و تشریح کنند. بهمنظور دستیابی به اهداف پژوهش، رویکرد کیفی مد نظر قرار گرفت و از روش پدیدارشناسی استفاده شد. مشارکتکنندگان به تعداد 27 نفر طبق نمونهگیری هدفمند چندگانه انتخاب شدند. سپس دادهها با استفاده از مصاحبههای عمقی جمعآوری شدند و کدگذاری انجام شده و مفاهیم و مقولهها استخراج شدند. یافته ها: تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد تجربه سردرگمی مصرفکنندگان، شامل سه بعد اصلی عاطفی و شناختی و رفتاری است که چهار مضمون اصلی تأثیرگذار بر آن سبک تصمیمگیری، دانش ترغیب مصرفکننده، هزینههای مصرفکننده و ویژگی کالاست. در نهایت به راهکارهای کاهش و خروج از سردرگمی اشاره شد. نتیجه گیری: این پژوهش با بهکارگیری روش پدیدارشناسی، یکی از مطالعات اولیه درباره معنای مستتر در مفهوم سردرگمی مصرفکنندگان است. در این پژوهش مفاهیم و مقولههای متعدد جدیدی در حوزه سردرگمی مصرف کنندگان کشف شد که در مطالعات پیشین به آنها اشارهای نشده بود.
تجربه زیسته
دانش ترغیب مصرفکننده
روش پدیدارشناسی
سردرگمی مصرفکننده
هزینههای مصرفکننده
2019
09
23
609
630
https://jibm.ut.ac.ir/article_72539_29d0941a3216e5133c0ab3ec01e22946.pdf
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2008-5907
1398
11
3
بررسی معیارهای خرید تلویزیون و شناسایی سبکهای تصمیمگیری مشتریان در اصفهان
محمد
کریمیان
علی
صنایعی
مجید
محمدشفیعی
هدف: رفتار مصرفکننده در زمان خرید از عوامل مختلفی تأثیر میپذیرد که برخی از آنها با محصول و نحوه عرضه آن به مشتری مرتبط است و برخی دیگر، از سبک خاص خریداران در زمان خرید شکل میگیرد. بهمنظور مطالعه یکپارچه این موضوع در پژوهش حاضر، معیارهای رضایت مشتری در زمان خرید تلویزیون، بر اساس نظرهای گروه کانونی استخراج و با تکنیک فرایند تحلیل سلسلهمراتبی گروهی (GAHP) اولویتبندی شده است. روش: بدین منظور، موقعیت چهار برند معروف بازار از دیدگاه مصرفکننده بررسی و در نهایت، سبک تصمیمگیری خریداران هر یک از چهار دسته از برندهای مورد مطالعه اندازهگیری شده است. نمونه آماری این مقاله، 391 نفر از مشتریان در شهر اصفهان و در گروههای سنی 25 تا50 سال است. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه است و دادهها در نرمافزارهای SPSS و Expert Choice تحلیل شدهاند. یافتهها: بر اساس یافتتههای پژوهش، کیفیت تصویر و خوشنامی برند، دو معیار بسیار مهم خرید تلویزیون توسط مشتریان است و طبق نظر مشتریان، از میان چهار برند بررسیشده، بهترتیب برندهای سامسونگ، الجی، اسنوا و ایکسویژن در برآورده کردن این نیازها، موفقتر بودهاند. نتیجهگیری: سبک غالب تصمیمگیری مشتریان این پژوهش در خرید تلویزیون، سبک کمالگرا و سپس برندگراست. همچنین بین خریداران برندهای بررسیشده در سبکهای تصمیم، تفاوت معناداری وجود دارد.
برند تلویزیون
سبک تصمیمگیری
فرایند تحلیل سلسله مراتبی گروهی (GAHP)
مدل اسپرولز و کندال
موقعیتیابی محصول
2019
09
23
631
650
https://jibm.ut.ac.ir/article_72540_e4be02ecf06e0f0e3b2cabbf4b173222.pdf
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2008-5907
1398
11
3
طراحی چارچوب کسب هوشمندی رقابتی 0/2 با بهرهگیری از روش بهترین ـ بدترین (BWM)
مونا
جامی پور
الهام
رحمتی
مهناز
حسین زاده
غزاله
طاهری
هدف: ظهور تجارت اجتماعی و فناوریهای وب 0/2 بهخصوص رسانههای اجتماعی، شکل جمعآوری اطلاعات و نحوه کسب هوشمندی رقابتی را تغییر داده است. هوشمندی کسبشده از این محیط باعث شد مفهوم جدیدی بهنام هوشمندی رقابتی 0/2 پدیدار شود که نحوه کسب آن از جهات بسیاری با نوع قبلی آن تفاوت دارد. هدف این پژوهش طراحی چارچوبی برای کسب این نوع هوشمندی، بر مبنای استفاده از ابزارهای فناوری وب 0/2 و بهطور خاص رسانههای اجتماعی است. روش: بدین منظور، نخست با بررسی گسترده پیشینه تحقیق و با تشکیل گروه کانونی متشکل از خبرگان بازاریابی و سپس با نظرسنجی از متخصصان بیشتر، چارچوب نهایی شامل سه مؤلفه اصلی «فرایند کسب هوشمندی رقابتی 0/2 »، «زمینه کسب هوشمندی رقابتی 0/2 » و «محتوای کسب هوشمندی رقابتی 0/2 » تدوین شد. سپس با استفاده از روش بهترین ـ بدترین (BWM) ابعاد و زیرشاخصهای شناساییشده، توسط مدیران بازاریابی و افرادی که تجربه عملی داشتند، وزندهی و رتبهبندی شدهاند. یافتهها: بر اساس یافتهها، 10 بعد مهم این سه مقوله که به تأیید گروه کانونی نیز رسیدهاند، بهترتیب رتبه عبارتاند از: بعد هوشمندی رقبا 0/2 ؛ استخراج مفاهیم و الگوها؛ هوشمندی بازار 0/2 ؛ ارائه و ارزیابی هوشمندی رقابتی 0/2 ؛ برنامهریزی برای کسب هوشمندی رقابتی 0.2؛ فرایندهای کسبوکار؛ افراد؛ فناوری؛ نظارت و جمعآوری اطلاعات از رسانههای اجتماعی؛ هوشمندی اجتماعی/ راهبردی 0/2 و هوشمندی فناوری 0/2. نتیجهگیری: مجموعهای از ابعاد و مؤلفههای بسیار مهم مدل هوشمندی رقابتی 0/2 شناسایی و از نظر اهمیت رتبهبندی شدند. شرکتها برای ارزیابی برنامههای هوشمندی رقابتی در عصر شبکههای اجتماعی، میتوانند از یافتههای این پژوهش استفاده کنند و بهعنوان اصول راهنمای کسب هوشمندی رقابتی از آن بهره ببرند.
هوشمندی رقابتی 0/2
تجارت اجتماعی
وب 0/2
رسانههای اجتماعی
روش بهترین ـ بدترین (BWM)
2019
09
23
651
676
https://jibm.ut.ac.ir/article_72541_fce6c85866ebf6dcac844205ef55ab2d.pdf
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2008-5907
1398
11
3
مدل هوشمندی بازاریابی صنعت خودرو داخلی
بابک
یاوری فر
محمد
محمودی میمند
اوژن
کریمی
سیدموسی
خادمی
هدف: سازمان برای بقا در بازارهای پویا و متغیر به ابزاری نیاز دارد که با کمک آن بتواند بر چالشهای محیطی فضای رقابت فائق آید. چنین ابزاری، هوشمندی بازاریابی است. هدف از انجام این تحقیق ارائه یک مدل هوشمندی بازاریابی است که چگونگی تدوین هوشمندی بازاریابی را به صورتی کاربردی و گام به گام تعیین می کند. روش: در این راستا با مطالعه گسترده ادبیات موضوع بهخصوص بهمنظور کسب دستیابی به نگاه اسلامی ایرانی، مراجعه به اسناد بالادستی، 47 فاکتور اصلی هوشمندی بازاریابی شناسایی شد و پس از ساختاردهی با ابزار تحلیلی سهشاخگی، در قالب پرسشنامهای در اختیار خبرگان صنعت خودروی ایران قرار گرفت. با تحلیل آماری دادههای بهدستآمده از پرسشنامه جمعآوریشده، ده متغیر تأثیرگذار بر هوشمندی بازاریابی شناساییشده، تأیید شدند. سپس متغیرهای شناساییشده، در پرسشنامه دوم که با ساختار تکنیک ISM تنظیم شد، وارد شدند. این پرسشنامه در اختیار خبرگان صنعت خودروی ایران قرار گرفت و پرسشنامهها جمعآوری شد. یافتهها: بر مبنای نتایج پرسشنامه دوم و با استفاده از تکنیک ISM ، مدل «هوشمندی بازاریابی» طراحی شد. نتیجهگیری: بینشی که این مدل به مدیران ارائه میکند، میتواند آنها را در تحقق هوشمندی بازاریابی در سازمان یاری دهد. در تحقیقات آتی، میبایست به بررسی دلایل و مشکلات اصلی سازمانها در پیادهسازی مدل هوشمندی بازاریابی، رد مدل نامبرده، تحت بررسی قرار دادن مدل هوشمندی بازاریابی و دلیل بررسی نکردن آن مدل در سازمان پرداخت.
مدلسازی تفسیری ساختاری
مدل سهشاخگی
هوشمندی بازاریابی
2019
09
23
677
698
https://jibm.ut.ac.ir/article_72543_5956e3542a17f9c3becf01d59ec778a7.pdf
مدیریت بازرگانی
2008-5907
2008-5907
1398
11
3
مدلسازی بازیپردازی در فروشگاههای اینترنتی با رویکرد ساختاری تفسیری
راحله
جلال نیا
فاطمه
عیدی
هدف: هدف بازیپردازی استفاده از توانمندیهای اینترنت و طراحی سایت برای ایجاد موقعیتهای فروش جدید است که این امر از طریق فروشگاههای اینترنتی تحقق مییابد. مطالعه حاضر با هدف مدلسازی بازیپردازی در فروشگاههای اینترنتی با رویکرد ساختاری تفسیری انجام شده است. این مطالعه از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش اجرا، میدانی است. روش: جامعه آماری این تحقیق را مدیران و خبرگان حوزه بازاریابی و فروش فروشگاههای اینترنتی تشکیل میدهند (9=N). در این تحقیق با استفاده از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری، مدل جدیدی برای بازیپردازی در حوزه فروش اینترنتی توسعه یافته است. یافتهها: بر اساس این مدل، مشخص شد که عناصر مربوط به قابلیت تعامل بالای وبسایت بر سایر ابعاد بازیپردازی، بیشترین تأثیر را داشته و برای ایجاد یک فروشگاه اینترنتی بازیگونشده، لازم است به این بعد از بازیپردازی توجه بیشتری شود. نتیجهگیری: بازیپردازی به بیان ساده، یعنی استفاده از عناصر طراحی بازی در زمینه غیربازی. مدیران فروشگاه اینترنتی باید بدانند گیمیفیکیشن ساخت چیز جدیدی نیست، بلکه کار آن تقویت تأثیرگذاری سیستم موجود است. وقتی تعاملات ارزشمند بین مشتریان، کارمندان و شرکا بهوسیله بازی بیشتر میشود و روندها بهصورت بهتر و مؤثرتری پیش میروند، بدیهی است در نهایت، شرکت فروش بیشتری خواهد داشت.
بازیپردازی
تجارت الکترونیک
رویکرد ساختاری ـ تفسیری
فروشگاه اینترنتی
لذت استفاده
2019
09
23
699
716
https://jibm.ut.ac.ir/article_72544_029bc224b207471351a04f7fe926d94e.pdf