سبک زندگی پژوهشگر بر کارایی و نتیجۀ پژوهش تأثیرگذار است. شاید نتوان سبک زندگی خاصی را برای همۀ پژوهشگران پیشنهاد کرد؛ اما میتوان دو نکتۀ کلی را مطرح کرد:
تمرکز پژوهشگر
هر چه تمرکز بیشتر باشد، دستاوردهای پژوهشگر بیشتر خواهد بود. پژوهشگر هنگام پژوهش میبایستی هر آنچه تمرکز او را از بین میبرد، کنترل کند. حتی ممکن است، زنگ تلفن، موقعیت محیطی نامناسب یا انتظار آمدن شخصی، درصد زیادی از ذهن را به خود مشغول کند و اثربخشی فعالیت پژوهشگر را کاهش دهد. به نظر میرسد، باید پژوهشگر ساعاتی را در «سکوت» سپری کند تا بتواند «کار عمیق» انجام دهد. در دنیای پُراتصال کنونی، بخش عمدهای از اطلاعات و دادهها از بیرون به پژوهشگر میرسد و پژوهشگر برای تحلیل عمیق آنها و افزایش سهم خود در تحلیل دادهها که فراتر از کنار هم قراردادن پژوهشهای گذشته است، باید منطقۀ حفاظتشدهای برای خود ایجاد کند تا بتواند در دادهها عمیق شود و ضمن درگیری با دادهها، فراتر از آنها بیندیشد؛ همچون کشتی که اقیانوس بیکران را میپیماید؛ اما همچنان استقلال خود را حفظ کرده و دریا را تجسس میکند. کار عمیق که در دنیای ما هم سخت شده است و هم کمیاب ، می تواند منبع مزیت رقابتی پژوهشگران شود. برای افزایش تمرکز، باید محقق روزها و ساعاتی را سکوت کند. به قول بایزید بسطامی «روشنتر از خاموشی چراغی ندیدم». در دنیای بهشدت دیجیتالشده، باید به «مینیمالیسم دیجیتال»[1] هم توجه کنیم تا بتوانیم به «عمق»[2] برویم و دستاوردهایی داشته باشیم. سکوت و خلوتگزینی، برای همۀ انسانها، به ویژه پژوهشگران نوعی «مهارت» است که باید آن را کسب کنند. در زمانهای که بیشازحد به بیرون متصل شدهایم، باید قادر باشیم رویهها و عادتهایی را در پیش بگیریم که بر دادههای بیرونی مسلط شویم، نه اینکه در آنها غرق شویم. بهکمک انزوای فکری باید به عمق دسترسی پیدا کنیم[3]. سکوت از مفاهیمی است که هر فردی باید آن را حس کند، تجربه کند و این تجربه را ادامه دهد. امیدوارم پژوهشگران نیز این حس خوب و تجربۀ گرانقدر را در زندگی پژوهشی خود تمرین و تقویت کنند. دقت داشته باشید که همۀ نرمافزارها و مرور محاسباتی ادبیات تحقیق، نباید جای پژوهشگر را بگیرد و نقش پژوهشگر را کم رنگ نماید.
شدت پژوهش
برای انجام پژوهش اصیل و عمیق، شدت انجام آن بسیار اهمیت دارد. فرض کنید برای انجام 500 ساعت پژوهش، فقط روزی یک ساعت صرف کنید و ظرف 500 روز به نتیجه برسید یا با روزی 5 ساعت کار، آن را طی 100 روز انجام دهید، بهیقین دستاوردی که طی 100 روز تلاش متوالی بهدستآمده، بسیار متفاوت خواهد بود. تجربۀ فردی نشان میدهد که اگر کمتر از 4 یا 5 ساعت در روز به پژوهش اختصاص دهید، به دستاورد مطلوبی نخواهید رسید؛ زیرا باید زمان کافی وجود داشته باشد تا رشتهها و لینکهای مختلفی در ذهن شما ایجاد شود و بتوانید به عمق مطلب دسترسی پیدا کنید. هر پژوهشگر باید سبک پژوهش خود را با توجه به شرایط فردی خود پیدا کند تا از زمان و انرژی و بودجهای که برای پژوهش اختصاص میدهد، بازدهی کافی را بهدست آورد.
منظور کتاب «مینیمالیسم دیجیتال: یافتن زندگی متمرکز در یک جهان پُرهیاهو»، اثر کارل نیوپورت (1398)، ترجمه سمانه پرهیزکاری، انتشارات ملیکان است که خواندن آن به پژوهشگران توصیه میشود. اشاره به کتاب کار عمیق اثر کارل نیوپورت (1398)، ترجمه ناهید ملکی، انتشارات نشر نوین است. مطالعۀ کتاب «پیادهروی؛ و سکوت در زمانۀ هیاهو»، اثر ارلینگ کاگه (1399) و ترجمۀ شادی رفعت، توصیه میشود. تجربههای نویسندۀ کتاب، شاید کمکی باشد برای عمیق شدن و درک تازهای از سکوت. جالب است که بدانید، در زیباترین جزیرۀ اندونزی، یعنی جزیرۀ بالی، رسم دیرینهای در جشن سال نو «هاری نایپی» وجود دارد، بهنام روز سکوت که تمام ساکنان جزیره، بهمدت 24 ساعت در سکوت فرو میروند تا بهدور از هیاهو، فرصتی برای تأمل و احیا داشته باشند.