مواجهۀ پژوهشگر با روش‌شناسی و نظریه

سخن سردبیر

نویسنده

استاد، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران.

چکیده

علوم طبیعی و اجتماعی با مسئله‌ها آغاز می‏شوند. علم برای حل این مسائل، به‏‌طور کلی همان شیوه‏ای را به‏‌کار می‏گیرد که عقل سلیم مورد استفاده قرار می‏دهد؛ یعنی شیوه آزمون و خطا. دقیق‌‏تر بگویم، این همان روش آزمودن راه‏‏های حل مسئله و آنگاه کنار گذاشتن راه‏‌حل‏های غیرواقعی، به‏‌مثابۀ راه‌‏حل‏های اشتباه است. در اینجا فرض بر آن است که ما با شمار زیادی از راه‏‌حل‏های تجربی سروکار داریم. راه‌‏حل‏ها یکی پس از دیگری به‌کار گرفته و سپس کنار گذاشته می‏شوند؛ بنابراین اولین مرحله، پرداختن به مسئله مدنظر است. این مسئله یا مشکل زمانی پدید می‏آید که نوعی اختلال به‌‏وجود آید. اختلال یا از نوع انتظارهای فطری یا انتظارهایی است که از طریق فرایند آزمون و خطا کشف یا آموخته شده است. مسائلی که علم مدیریت با آنها روبه‌‎رو است، متعدد و متنوع‏‌اند. این طیف گسترده مسائل از رفتار رهبران و کارکنان سازمان‏ها گرفته تا پویایی‌‏های صنعت و بازار، پیوسته بررسی و کندوکاو می‏شوند. روش‏شناسی‌‏ها و نظریه‏‌ها، ابزارها و امکاناتی هستند که پژوهشگران برای درک مسائل و ارائه راه‏حل‏ها استفاده می‏کنند. نتایج کاربست روش‏ها و نظریه‏‌ها می‏تواند به ارائه راه‌‏حل‏های سودمند برای حل مسائل و  به بسط نظریه‌‏ها منجر شود.
پژوهش‏هایی که به‏ توسعه نظری علم مدیریت معطوف هستند، یک قاعده فرایند منطقی را دنبال می‏کنند. توسعه هر دو دسته از نظریه‏‌های توصیفی[1] و نظریه‌‏های تجویزی[2]، مبتنی بر این قاعده فرایند منطقی است. اجزای این فرایند در جدول زیر آمده است.




مراتب


مراحل نظریه‌‏های توصیفی


مراحل نظریه‏‌های تجویزی




3


تعیین رابطه و هم‏بستگی


تعیین علیت‏ها




2


مقوله‌‏سازی بر اساس خصوصیت پدیده‌‏ها


مقوله‌‏سازی برحسب شرایطی که ممکن است در آن واقع شویم




1


مشاهده، توصیف و سنجش پدیده‏ها


مشاهده، توصیف و سنجش پدیده‌‏ها




هنگامی که سیر این فرایند منطقی از تشکیل اجزای استدلالی آغاز می‏شود و جزئیات حاصل از مشاهده به توصیف و سنجش و سپس به ایجاد مقوله‌‏ها و در نهایت به تعیین هم‏بستگی‏ها و علیت‏ها می‏انجامد، پژوهشگر برخورد استقرایی را در پیش می‏گیرد. پیامد این عمل، نیل به تصدیق هم‏بستگی‏‌ها و علیت‏های موجود در روابط میان پدیده‌‏هاست. هم‏بستگی‏ها و علیت‏های بنا شده، ملاک‏های تازه‏ای را در دسترس پژوهشگران قرار می‏دهد تا با قیاس‏گیری آنها به پیش‏بینی رفتار پدیده‏ها بپردازند. نظریه‏‌های هنجاری با گنجاندن عنصر شرایط و موقعیت در سطح مقوله‏‌سازی، به نحو متفاوتی با روابط پدیده‏‌ها برخورد می‏کنند. پژوهشگرانی که به‏دنبال وضع نظریه‌‏های هنجاری هستند، در مرحله مقوله‌‏سازی، آن شرایط و موقعیت‏هایی را مدنظر قرار می‏دهند که مدیران ممکن است خود را در آن بیابند. آنها برای پرداختن به عنصر ناهنجاری یا عامل نامتعارفی[3] می‏پرسند؛ آن چه شرایطی بود که وقتی مدیران در آن واقع شدند، موجب شد سازوکار علّی به نتایج متفاوتی منجر شود؟ این امر به پژوهشگر این امکان را می‏د‏هد که شرحی اقتضایی از علیت ارائه کند و نشان دهد چگونه و چرا سازوکارهای علّی، به نتایج متفاوت در شرایط متفاوت منجر می‏شود.
از اینجا پیداست که صحت و توانایی توصیف و تجویز نظریه‌‏ها تا چه اندازه به قوت و دقت روش‌‏شناسی‏‌ها گره خورده است. با این حال، رهایی پژوهشگر از سیطره و سمت‏وسوهای روش‏ها، می‏تواند به معرفت بهتر کمک کند؛ چرا که تنها اصلی که مانع پیشرفت نمی‏شود، این است: همه چیز ممکن است.
 
[1]. Descriptive theory
[2]. Normative /prescriptive theory
[3]. Anomaly

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Editor's note: The researcher's encounter with methodology and theory

نویسنده [English]

  • Ali Divandari
Prof., Department of Business Administration, Faculty of Management, University of Tehran, Tehran, Iran